Web Analytics Made Easy - Statcounter

در دورانی که مردم در وضعیت سخت معیشتی قرار داشتند، برگزاری جشن‌های 2500 ساله با هزینه‌های بسیار گزاف موجب تعجب رسانه‌ها و مسئولان داخلی و خارجی شد.

به گزارش خبرگزاری برنا، حسین اصغری پژوهشگر تاریخ معاصر طی یادداشتی برای برنا نوشت:

حکومت‌ها همواره بر لزوم داشتن مشروعیت به عنوان شرط اساسی استمرار حیات سیاسی خود تاکید دارند و تلاش می‌کنند تا پایه‌های مشروعیت خود را تحکیم و تبیین کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فقدان مشروعیت برای یک حکومت، زنگ خطری است که همواره سردمداران آن را تهدید می‌کند که هر لحظه کوچک‌ترین اتفاق، می‌تواند جرقه‌ای باشد برای شعله‌های بسیار بزرگ که نتیجه‌ای جز سقوط و از دست رفتن حکومت را در پی ندارد.

منظور از مشروعیت، شناسایی حق حکومت حاکمان بر مردم و پذیرش این حق از طرف حکومت‌شوندگان(مردم) است. مشروعیت سیاسی که شکل‌گیری، پایداری و تداوم نظام‌ها و حکومت‌ها به آن بستگی دارد انواع مختلفی دارد نظیر مشروعیت الهی، سنتی، کاریزمایی، قانونی و مبتنی بر زور و غلبه.

دودمان پهلوی که بیش از نیم قرن بر کشور ایران سلطنت کردند، تنها سلسله پادشاهی بودند که به دست اجانب و با حمایت آنان توانستند سلسله پادشاهی قبل را سرنگون و به عنوان دودمان جدید بر مسند قدرت در ایران تکیه زنند؛ فلذا به طور جدی با چالشی به نام «بحران مشروعیت» مواجه بودند.

محمدرضا پهلوی پس از این که چند سال از حکومتش سپری شد و احساس کرد قدرت او با حمایت اجانب تثبیت شده است، در صدد برآمد تا راه حلی برای بحران مشروعیت خود پیدا کند و به نوعی مشروعیت سنتی دست یابد و برای حل این مشکل اقدامات مختلفی از جمله برگزاری جشن‌های 2500 ساله، جشن سالیانه هنر شیراز و تغییر تقویم اسلامی به شاهنشاهی را در دستور کار خود قرار داد.

او در این راه مخالفان سرسختی نظیر روحانیت و مرجعیتی را در مقابل خود داشت که پرچمدار اسلام و تشیع و وارثان پیامبر اسلام(ص) بودند.

شاه در ابتدا تصمیم داشت با تبلیغ زرتشت به عنوان پیامبری ایرانی، به نبرد با اسلام و علمای دین برود و با احیای زرتشت و آیین زرتشتی در ایران، تا حدودی به چالش مشروعیت حکومت خود پاسخ دهد و اسلامگرایان و علمای روحانی را تضعیف کند. هنگامی که متوجه شد این سیاست در ایران اسلامی نتیجه مطلوب او را در پی ندارد راه حل دیگری را در دستور کار خود قرار داد و آن «احیای کوروش» و ایران باستان بود.

محمدرضا پهلوی درصدد برآمد تا کوروش را فرمانده فاتح و پادشاه بزرگ ایران باستانی معرفی کند که نوعی آیین پادشاهی را در این کشور ایجاد کرده است و تا به امروز استمرار داشته و اکنون اوست که میراث‌دار این سلسله عظیم و یادگار مهم و فراموش‌نشدنی کوروش است تا از این راه، بتواند به حکومت خود بر مردم ایران مشروعیت بخشد و حق حکومت خود را ثابت و مردم را به تسلیم در برابر اوامر و پادشاهی او وادارد.

البته شاه ادعا داشت که اطاعت از او جزو ذات و منش مردم ایران شده است و گفت: «منظور من آن است که دو هزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران دوام کرده تا به من رسیده؛ از این روست که دلبستگی به رژیم شاهنشاهی جزء منش و خوی مردم گردیده»!

در حقیقت محمدرضا پهلوی با برپایی جشن‌های 2500 ساله، علاوه بر اهداف مختلفی که دنبال می‌کرد از جمله مقابله با اسلام و جریان اسلامگرایی در کشور، به دنبال این بود که نوعی پل ارتباطی بین پادشاهی خود و پادشاهان ایران باستان ایجاد کند و از این طریق پاسخی به بحران مشروعیت حکومت خود داده باشد.

این بحران مشروعیت، تنها از طرف ملت ایران به گرده حکومت فشار وارد نمی‌کرد، بلکه توجیه مشروعیت حکومت پادشاهی در نظر سایر کشورها آن هم در دورانی که کم‌کم بساط این قبیل حکومت‌ها در حال برچیده شدن است، معضلی بود که محمدرضا پهلوی تلاش داشت با برپایی این مراسم تا حدی به آن هم پاسخ بدهد و به گفته فریدون هویدا، شاه احساس می‌کرد با اجرای این مراسم خواهد توانست تداوم شاهنشاهی در طوب تاریخ ایران را به نظر سران دنیا برساند.

تحلیل جشن‌های 2500 ساله دارای ابعاد مختلف و وسیعی است که می‌توان از زاویه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به آن پرداخت که عمدتا ابعاد اقتصادی این جشن مورد توجه قرار گرفته است.

هنگامی که روزنامه‌ «دیلی رکورد» در واکنش به این مراسم نوشت: «دربار ایران امروز یکی از پرتجمل‌ترین و پرخرج‌ترین دربارهای جهان است. شگفت‌انگیز است در کشوری که فقر در هر جای آن به چشم می‌خورد، زمامداران آن به خود اجازه می‌دهند، این‌چنین بی‌پروا میلیاردها ریال خرج برپا کردن خیمه و خرگاه کنند و یا گران‌ترین رستوران جهان ماکسیم را به خدمت بگیرند».

یا زمانی که خبرنگار روزنامه ایرلندی‌ «ایونینگ هرالد» علت اصلی برپایی این جشن‌ها را خودنمایی دانست و عنوان کرد: «من در زیر سایه‌های ستون‌های تخت جمشید در شگفت شدم که این همه پول را در بیابانی بی‌آب و علف برای چه خرج کرده‌اند؟ آیا وسیله‌ دیگری برای خودنمایی باقی نمانده بود؟».

یا وقتی که روزنامه‌ لوموند در شماره 12 اکتبر در این باره نوشت: «صدها نفر و به گفته‌ برخی‌ها هزاران نفر برای مدت جشن‌ها توقیف و زندانی شده‌اند و یا در معرض اقامت اجباری قرار گرفتند. دانشگاه‌ها و مدارس متوسطه تعطیل شدند تا به هنگام جشن‌ها اعتصاب نکنند. تمام وزارتخانه‌ها و تمام بناهای دولتی و تعداد بسیاری از شخصیت‌ها تحت حفاظت نیروهای انتظامی واقع گردیدند. والدین و خویشاوندان جوانان رزمنده‌ای که پنهان شده‌اند و یا به عملیات پارتیزانی پیوسته‌اند، به عنوان گروگان - تکرار می‌کنیم - به عنوان گروگان، بازداشت شدند».

و یا زمانی که رادیو بغداد برگزاری این جشن‌ها را «بزرگترین جنایات» در حق مردم ایران دانست و گفت: «اگر شاه قبول کند پولی که خرج شده، مال مردم ایران بوده و نه آنچه خودش از آمریکا پس از 28 مرداد آورده، آن وقت باید بپذیرد که بزرگ‌ترین جنایت را در حقِ شما مردم کرده و از هر خانواده‌ شش نفری بیش از مبلغ 16 هزار تومان اخاذی کرده است».

اینها همگی حکایت از این دارند که تنها چیزی که در نظر محمدرضا پهلوی دارای اهمیت و اولیت نبود، «مردم» بود که پربی‌راه نیست اگر بگوییم بیگانه‌ترین واژه در نظر شاه، همین واژه «مردم» بود.

در دورانی که مردم در وضعیت سخت معیشتی قرار داشتند و در نزدیکی محل برگزاری همین جشن‌ها، حلبی‌آبادهایی بود که گویای خیلی از وقایع و شرایط جامعه ایران بودند، برگزاری این جشن‌ها با هزینه‌های بسیار گزاف که موجب تعجب رسانه‌ها و مسئولان داخلی و خارجی شد همه و همه یک هدف اصلی را دنبال می‌کردند و آن چیزی نبود جز تلاش برای ایجاد مشروعیت حکومت به منظور چپاول بیشتر مملکت و اموال ملت؛ مسئله‌ای که نتیجه معکوس داد و به اذعان برخی تحلیل‌گران بحران‌های آخرین سال رژیم پهلوی از همین جشن‌های 2500 ساله شروع شد.

انتهای پیام/

آیا این خبر مفید بود؟ 0 0

نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: ایران تاریخ تاریخ ایران محمدرضا پهلوی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۷۳۹۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مناظره‌ای در مورد حجاب

به گزارش «تابناک»، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: سایت «مدرسه آزاد» گفت‌وگوی به نسبت مفصلی را میان دکتر محسن برهانی و دبیر سابق «ستاد امر به معروف و نهی از منکر» انجام داده که با دیدن آن متوجه می‌شویم، چگونه سرنوشت یک جامعه و مردم به ذهنیت‌های ساده‌انگارانه گره خورده است. ذهنیت‌هایی که نه آشنایی کافی با فقه و کلام دارد و نه بهره‌ای از حقوق و جامعه‌شناسی برده است و نه حتی چارچوب عملی قابل اجرا و موثری دارد.

اینکه در پس ذهن حکومت در موضوع حجاب چه می‌گذرد، روشن نیست. حداقل برای بنده روشن نیست، چون خیلی کلی و کلان فقط به ضرورت فقهی و قانونی آن اشاره می‌شود. ولی اگر سخنان رییس ستاد مزبور را موضع رسمی تلقی کنیم در این صورت، آقای دکتر برهانی به دلیل آشنایی و تسلط بر هر دو حوزه فقه و حقوق به خوبی نشان می‌دهد که ادعاهای طرف مقابل به کلی نادرست است. ضمنا توجه کنیم که طرف مقابل رییس ستاد مهم‌ترین نهاد رسمی برای ترویج حجاب و مقابله با بی‌حجابی است، بنابراین باید قوی‌ترین فرد حکومت در توجیه و دفاع از حجاب باشد ولی تعجب از این رو بود که اصولا ایشان چگونه پذیرفته که در چنین گفت‌وگویی شرکت کند. کافی است به حدود ۳۰۰۰ نظری که فقط طی دو روز در زیر فیلم این مناظره گذاشته شده است، نگاهی بیندازند تا ببینند آن‌گونه دفاع کردن از حجاب و خدا و حکومت اسلامی دقیقا تایید تحلیل آقای برهانی است که نه تنها موجب تقویت حجاب نمی‌شود، سهل است که منجر به بدبینی بیشتر مردم از ارزش‌های اسلامی و حکومتی نیز می‌شود. در واقع باید توصیه کرد که همه دست‌اندرکاران حکومت این مناظره را ببینند. اگر واقعا کفه گفت‌وگو را به سود دبیر سابق ستاد امر به معروف و نهی از منکر دیدند خب این را رسما اعلام دارند تا همه متوجه شوند مبنا و منطق قانون‌نویسی و سیاستگذاری در ایران چیست و دیگر بحث را ادامه ندهند. ولی اگر معتقدند که استدلال‌های مهم‌تری برای دفاع از سیاست‌های جاری در امر حجاب دارند آنها را در گفت‌وگویی دیگر اظهار کنند.

خوبی گفت‌وگو در این است که شنونده یکسویه به قاضی نمی‌رود.  نکته بسیار مهم‌تر در ذهنیت نادرستی است که این افراد از نقش مردم در جمهوری اسلامی دارند که گفت‌وگو را بلاموضوع می‌کنند و این خطرناک است. چنین رویکردی در آغاز انقلاب مطلقا جایگاهی نداشت و اصولا هم نمی‌توانست با مفهوم انقلاب سازگاری داشته باشد. ولی چگونه شده که ۴۵ سال بعد از انقلاب عده‌ای به خود جرات می‌دهند که خود را متولی حقانیت معرفی کرده و برتر از اراده مردم تعریف کنند؟ جالب‌تر اینکه طرفداران این رویکرد حتی قادر به ارایه یک اندیشه منسجم از آنچه می‌خواهند انجام دهند، نیستند. نه درکی از تفاوت حق و تکلیف و نه تحلیلی از فلسفه حقوق و جامعه‌شناسی کیفری دارند. استدلال‌های رایج‌شان در حد روزنامه‌نگاری دیواری مدارس است. به علاوه شیوه مواجهه با مردم و اقناع آنان باید بر اساس عقلانیت و ادبیات عمومی و سخنان دقیق و مبتنی بر آمار و منطق علمی باشد. اینکه کسانی خود را دانا به دستورات خدا دانسته و از این منظر بخواهند به مردم امر و نهی کنند، جوابگوی نسل جدید نیست. این استدلال‌های درون دینی شاید برای گروه‌های حوزوی مناسب باشد. برای مقابله با بی‌حجابی همه اصول و قواعد شرعی، حقوقی، سیاسی و نیز اجرایی و انتظامی را دچار اختلال جدی می‌کنند تا این پدیده رخ ندهد در حالی که اندکی تامل نشان می‌دهد که احتمال چندانی برای تحقق این هدف، نه تنها وجود ندارد، بلکه بسیار پرهزینه خواهد بود. عجیب‌تر اینکه قرار دادن پلیس و دستگاه قضایی جلوی مردم و به میدان آوردن تمام توان حکومت برای مقابله با امری اجتماعی که ماهیت آن مجرمانه نباشد، قابل فهم و دفاع نیست و همه این نیروها را مستهلک و اتفاقا مردم و زنان را بیشتر عصبانی و منزجر می‌کند. ادامه رسیدگی به طرح حجاب با گفت‌وگوهای غیرشفاف گویای واقعیت است. چرا شورای نگهبان چنین وضعیتی را می‌پذیرد و مذاکرات با تعدادی از دست‌اندرکاران طرح درباره جزییات این قانون را شفاف نمی‌کند؟ چرا باید موضوعی را جرم‌انگاری کرد در حالی که مردم نه تنها از آن حمایت نمی‌کنند، بلکه از زنان و دخترانی که مورد هجوم واقع می‌شوند، حمایت می‌کنند؟

مردم باید از اجرای قانون توسط نیروی انتظامی یا هر نهاد دیگر استقبال کنند ولی این چه قانونی است که امام جمعه قم می‌گوید: از نیروی انتظامی و همه کسانی که زخم زبان‌ها را به جان خریدند، تشکر می‌کنیم یا فرمانده انتظامی بگوید: «هیچ اراده‌ای، تهمتی، افترایی، هیچ سرزنشی و شماتتی ما را از این راه پر فیضی که حضرت حق در برابرمان قرار داده به عقب نخواهد راند.» مگر قرار است در مواجهه با جرم کسی را سرزنش کنند؟ پس آنچه که با آن مقابله می‌شود حداقل از نظر مردم جرم نیست.

دیگر خبرها

  • غرق شدن جوان محلاتی در استخر آب
  • جوان ۲۹ ساله بر اثر سقوط از آبشار لوه گلستان جان باخت
  • رونالدو نازاریو: هر دو باشگاهم را می فروشم!
  • انتقادات پهلوی به قاجاریان به‌خاطر امتیازدادن به بیگانگان!
  • آن ها که در ایران می مانند و می خواهند آن را بسازند این مقاله را بخوانند / ۱۰۰۰ سال حکومت ایلیاتی و ۸۰۰ سال تعطیلی عقل و اندیشه و علم
  • جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!
  • انتخابات به نظام مشروعیت می‌بخشد
  • معمای کف و سقف مجاز حجاب
  • رویکرد امتی و جهانی رسانه ملی
  • مناظره‌ای در مورد حجاب